من با اون

من با اون کلبه ای ساختم برای زندگی مجازی

من با اون

من با اون کلبه ای ساختم برای زندگی مجازی

خنده های قشنگت...

امروز شنبه ۲/۸/۸۸

نزدیکای ظهر تو مینی بوس بودم زنگ زد.از وقتی حرفای دلم و بهش زده بودم عذاب وجدان گرفته بود و میخاست با مخفی کردن احساسش منو نسبت به خودش دلسرد کنه اما زبون من نمیزاشت تصمیمش و عملی کنه.

ازش پرسیدم جیگیلی شبیه کیه؟ خند ش گرفت گفت من!!! گفتم منتظر همچین جوابی بودم. نمیدونم چرا گاهی وقتا یکم خبیث میشه کلی زد تو ذوق من . اما دیگه دستش واسه من رو شده بود میدونستم داره اذیت میکنه منم طبق معمول بهش گفتم خیلی بدی. گفتم ببین چه طوری یه تنه بزرگش کردم. خندید(قربون خنده هات برم)..........

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد